پیکاسو کوجک
از خیلی وقت پیش یه مقوای ماکت تو راه پله نصب کردم و روش کاغذ سفید چسباندم تا هر وقت که ارنیکا حوصله اش سر میره حال وهوا رو عوض کنیم و با هم به راه پله بریم تا دخترکمان نقاشی بکشه.البته به کاغذ اکتفا نمیکنه و سراغ پله ها وشیشه و دیوار هم میره یا خاک گلدان برمیداره و رو کاغذ روی دیوار میپاشه یا اگر در حین کار مامان چیزی میاره تا بخوره خوراکی بیچاره هم قسمتی ازاین نقاشی میشه و من غرق این کودکانه ها میشم و به این فکر میکنم که چطور اون جارو تمیز کنم . با کشیدن هرخطی از طرف خودم ودیگران مخالفم ودوست دارم هر چه که به روی کاغذ میاد تراوشات ذهن و روح دخترم باشه هر چند که معنا و مفهوم خاصی نداشته باشه.من فکر میکنم باید دستش باز بزارم تا هر چه که خودش میخوادرو تجربه کنه .دلم نمیخواد بهش خط و مش بهش بدم تنها کاری که سعی میکنم درست انجامش بدم نشان دادن راه درسته.حتی دوست ندارم راه غلط نشونش بدم وبگم ببین این راه اشتباهه.وقتی خوبی ودرستی وپاکی و کلا صفات خوب بدونه و بشناسه خودش راه غلط را خواهد اموخت .
توی این عکس مارینا جون با ارنیکا همکاری کرده ویه نقاشی دو نفره کشیدن.اسم این نقاشی شیره چون دخترکمان اسرار داره شیر کشیده.