باز هم اب بازی
اوایل پاییز شده اما هنوز هوا گرمه البته بگذریم از شبهای پاییز که حال وهوای دیگه ای داره.منظور اینکه علاقه ارنیکا به اب بازی کم نشده هیچ تازه انگار اب بازی جزو بایدهای روزانه ما شده.امروز بالیوان ابی که در دست داشت عزمشو جزم کرده بود اشپزخونه را به قول خودش هیس >خیس < کنه ما هم خسته شدیم انقدر کف اشپزخانه را شستیم وماهی جمع کردیم.خلاصه امروز ترجیح دادیم سینک ظرفشویی را هدف کارمون قرار بدیم وهم اب بازی کنیم وهم ازمایش پر وخالی انجام بدیم .ارنیکا هم از خدا خواسته 2 ساعت تمام مشغول بازی شد البته من هم مجبور بودم به خاطر امنیت و اموزش از کنارش جم نخورم وتفاوت کنجایش هارو نشون این فرشته اسمونی بدم.میدونم اگه مامانم این مطلب را بخونه یه شرح مفصل از خطرات روی کابینت گذاشتن بچه و پریز برق و... برامون میگه و من هم در جوابش میگم مامان گلم نترس حواسم هست .خلاصه بعد از دو ساعت هم با زور و مقداری گریه راهی حمام شدیم تا نقاشی انگشتی بکشیم و در نهایت روزمان راشب کنیم. فرشته من تا دنیا دنیاست دوست دارم.